یشب یه پشه نیشم زد. پاشدم دنبالش کردم . بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم !اومدم بکشمش ! یهوگفت : بابا!!راست میگفت : من باباش بودم!آخه خون من تو رگهاش بود!تا صبح تو بغل هم گریه کردیم!!!